به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از تسنیم؛ نشست نویسنده کتاب رمان «آه با شین» با حضور محمدکاظم مزینانی نویسنده این اثر، یوسفعلی میرشکاک منتقد ادبی و جمعی از اهالی رسانه عصر دیروز، ۱۶ اردیبهشت ماه، در غرفه انتشارات سوره مهر در نمایشگاه کتاب برگزار شد.
میرشکاک در این نشست با بیان اینکه با این اثر میتوانیم بگوییم که رئالیسم جادویی را از آن خود کردهایم، گفت: کاظمی توانست با شگردهای داستاننویسی خود بالاخره این نوع ادبی را به نفع ایرانیها مصادره کند. من در ادبیات نفسانی در دو وجه تکنیک و نثر سختگیر هستم و اهل تعارف هم نیستم. اگر قرار بود تعارف کنم از اکابر کشور تعریف میکردم. باید بگویم که ما بعد از انقلاب دو اثر خوب و دو نویسنده خوب داریم؛ نخست رضا امیرخانی با «بیوتن» و دوم محمدکاظم مزینانی با اثر «آه با شین».
وی ادامه داد: من به عنوان کسی که سالها با ادب و هنر سروکار داشته، رمان را اثری میدانم که دارای پیکره مانایی است. کاظمی توانسته با همین شگردهای ادبی رئالیسم جادویی را بومی کند. نویسندگانی داشتیم که از رویه نویسندگان خارجی پیروی کردهاند، اما نتوانستهاند آن را بومی کنند. مثلاً منیرو روانیپور داستانهایش را در فضای جنوب مینویسد، اما از مارکز کپیبرداری میکند. برخی از نویسندگان روشنفکر ما در ایران زندگی میکنند، اما هنوز شانزه لیزه قدم میزنند و سیگار میکشند.
میرشکاک یادآور شد: ما علیرغم اینکه مدرن شدهایم، اما تلاش میکنیم که به پدرانمان اقتدا کنیم. نه حاضریم از راه پدرانمان جدا شویم و نه دوست داریم که کاملاً شبیه آنها شویم. با ورطهای مواجه هستیم که باید از آن عبور کنیم. نویسندهها باید با استفاده از عاطفه و اندیشه ما را به سمت ریشههایمان ببرند و میتوان گفت که مزینانی این کار را انجام داده است. پیش از او نیز نویسندگانی بودهاند که آثاری با این جنس به چاپ رساندهاند، مانند جلال آل احمد. حالا در این میان «آه با شین» یکدست است و همین نشان میدهد که رفیق ما کاری کرده کارستان.
وی با بیان اینکه یکی از ایرادات این رمان جابجایی واژگان از دامغانی به فارسی میانه است، ادامه داد: مزینانی این اثر را بر مبنای زبان دامغانی نوشته است، اما گاه به جای «در» از «میان» استفاده کرده است. ما در شعر میتوانیم که از سبک خراسانی به سمت سبک عراقی برویم، اما در حوزه واژگان نمیتوانیم به همین راحتی این کار را انجام دهیم.
میرشکاک افزود: زمانی رمان جنبه سرگرمی داشته و حتی نویسندگان بزرگی مانند گوته نیز آثار خود را برای این امر مینوشت، اما الآن دیگر رمان جنبه سرگرمی ندارد. رمان دارد جای شعر و عرفان و حکمت ما را میگیرد.
وی ادامه داد: هرچه اهل اندیشه ما میگویند، به خرج اهل سیاست ما نمیرود. در این میان رماننویسان ما به اهل سیاست بگویند که ما به چه نیاز داریم و به مردم ما نیز بگویند که در چه موقعیتی هستیم. چون ایرانیان فقدان خودآگاهی فردی و جمعی هستند.
نظر شما